آقای فردوسی نشسته
مثل همیشه توی میدان
او سالهای سال اینجاست
در زیر برف و باد و باران
اینجا نشسته مثل یک کوه
گنجی گرفته توی یک دست
بابابزرگم گفت امروز
آن گنج شیرین شاهنامه است
هر داستان شاهنامه
یک گنج پرمعنی و زیباست
آقایِ فردوسی شاعر
بابابزرگ داستانهاست
منیره هاشمی